لغتنامه دهخدا
تقعف . [ ت َ ق َع ْ ع ُ ] (ع مص ) بمعانی انقعاف است . (منتهی الارب ). فرو ریخته شدن روی کوه . (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || از بن درافتادن دیوار. || از جای رفتن چیزی . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || فروریختن آب کند. (از اقرب الموارد). به همه ٔ معانی ، رجوع به