تختهبندplanker, ceilerواژههای مصوب فرهنگستانفردی که در ساخت شناورهای چوبی عملیات تختهبندی را انجام میدهد
جولرلغتنامه دهخداجولر. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان میداود (سرگچ ) بخش جانکی گرم سیر شهرستان اهواز. کوهستانی ، معتدل مالاریایی . سکنه ٔ آن 130 تن . آب آن از رود و چشمه . محصول آن غلات ، برنج ، بلوط. شغل اهالی زراعت ، گله داری . راه آنجا مالرو است و معدن گچ دا
کولپرلغتنامه دهخداکولپر. [ ل ِ پ َ ] (اِ) نام گیاهی معطر که از ساق و برگ آن ترشی سازند و انجدان طیب نیزگویند. (ناظم الاطباء). رجوع به کول پر و گلپر شود.
زبان بازدیکشنری فارسی به انگلیسیcajoler, glib, gusher, gushing, gushy, prevaricator, smooth-tongued, wag, waggish