chafferدیکشنری انگلیسی به فارسیchaffer، داد و ستد، سرند، غربال، ادم شوخ و خوش مشرب، چانه، مبادله کردن، چانه زدن، وراجی کردن
مقیاس توفند سفیر ـ سیمپسونSaffir-Simpson hurricane scaleواژههای مصوب فرهنگستانطرحوارۀ ردهبندی شدت توفند براساس بیشینۀ سرعت باد سطح زمین و نوع و گسترۀ خسارت ناشی از توفان
saferدیکشنری انگلیسی به فارسیامن تر، امن، ایمن، بی خطر، مطمئن، محفوظ، صحیح، اطمینان بخش، محفوظ از خطر، صدمه نخورده
chaffersدیکشنری انگلیسی به فارسیchaffers، داد و ستد، سرند، غربال، ادم شوخ و خوش مشرب، چانه، مبادله کردن، چانه زدن، وراجی کردن
chaffersدیکشنری انگلیسی به فارسیchaffers، داد و ستد، سرند، غربال، ادم شوخ و خوش مشرب، چانه، مبادله کردن، چانه زدن، وراجی کردن