خفریلغتنامه دهخداخفری . [ خ َ ] (اِ) قالی ستبر : کشیده بت و شال و خفری رده ملای مله جمله برهم زده . نظام قاری .وجود پنبه بمخفی چو باد در قفس است ولی بکاسر و خفری چو آب در غربال .نظام قاری .