رویگردانیchurnواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن مشترکان بهطور پیاپی خدماتدهندگان را تعویض کنند
خورچینلغتنامه دهخداخورچین . [ خوَرْ / خُرْ ] (اِ) خورجین . جامه دان . (ناظم الاطباء).- خورچین کردن ؛ چیدن . خوشه چیدن . (ناظم الاطباء).- || اجاره کردن . (ناظم الاطباء).
رویگردانیchurnواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن مشترکان بهطور پیاپی خدماتدهندگان را تعویض کنند
رویگردانیchurnواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن مشترکان بهطور پیاپی خدماتدهندگان را تعویض کنند