black outدیکشنری انگلیسی به فارسیسیاه شدن، خاموشی، خاموش شدن چراغ ها، قطع کامل برق، خاموشی شهر، خمود، متبادل
سیاهغشblack outواژههای مصوب فرهنگستانسیاهی رفتن چشم و حالت غش ناشی از اختلال در میزان خونرسانی به مغز در حرکتهای شتابدار و روبهبالای هواپیما
سیاهغش خدمهcrew black outواژههای مصوب فرهنگستانسیاهی رفتن چشم و حالت غش در خدمه به علت اختلال در میزان خونرسانی به مغز در حرکتهای شتابدار و روبهبالای هواپیما
سیاهغش خلبانpilot black outواژههای مصوب فرهنگستانسیاهی رفتن چشم و حالت غش در خلبان به علت اختلال در میزان خونرسانی به مغز در حرکتهای شتابدار و روبهبالای هواپیما