classifyingدیکشنری انگلیسی به فارسیطبقه بندی، دسته بندی کردن، طبقه بندی کردن، رده بندی کردن، مرتب کردن
رده بندی کردندیکشنری فارسی به انگلیسیclass, classify, distribute, divide, grade, label, range, rate, stratify
classifyingدیکشنری انگلیسی به فارسیطبقه بندی، دسته بندی کردن، طبقه بندی کردن، رده بندی کردن، مرتب کردن
declassifyدیکشنری انگلیسی به فارسیرمزگشایی کنید، تنزل رتبه دادن به، غیر محرمانه کردن، مقاماجتماعی کسی را از بین بردن