clippingsدیکشنری انگلیسی به فارسیبرش ها، موزنی، اختصار، تکه چیده شده، چیدن، عمل کوتاه کردن، اخبار قیچی شده از روزنامه
clippingدیکشنری انگلیسی به فارسیقطع کردن، موزنی، اختصار، تکه چیده شده، چیدن، عمل کوتاه کردن، اخبار قیچی شده از روزنامه
بریدهسازیclipping 2واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی در واژهسازی که در آن بخش پایانی یا بخش ابتدایی یک واژه حذف و درنتیجه صورت کوتاهتری ایجاد میشود