shearدیکشنری انگلیسی به فارسیبرش، ماشین برش، چیدن مو، اسباب برش قیچی، چیدن پشم گوسفند و غیره، قیچی کردن، بریدن، شکاف دادن
برش 8shearواژههای مصوب فرهنگستانحالتی که نیروهای داخلی پدیدآورندۀ آن موجب لغزش یک صفحه بر صفحۀ مجاور شود
تسلیم برشیshear yielding, shear bandingواژههای مصوب فرهنگستانوارد آوردن تنش بر ماده، فراتر از نقطۀ تسلیم، چنانچه بدون تغییر حجم دچار کجریختی شود
شارش برشیshear flow, shear layerواژههای مصوب فرهنگستان1. در مکانیک سیالات، شارشی که در آن تنش برشی وجود دارد 2. در مکانیک جامدات، حاصلضرب تنش برشی در کوچکترین بعد سطحمقطع یک عضو جدارنازک
چینش قائم باد تکسمتیunidirectional vertical wind shear, rectilinear wind shearواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن جهت بُردار چینش قائم باد با ارتفاع تغییر نمیکند
زینچهrail chair, chairواژههای مصوب فرهنگستانصفحۀ فولادی شکلدادهشده که بین ریل و ریلبند قرار میگیرد
بُرش زاویهایangular shearواژههای مصوب فرهنگستانسنجهای برای تغییر زاویة بین دو خط که در آغاز بر هم عمود بودهاند
برش خالصpure shearواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کُرنش ناچرخشی که در آن ابعاد جسم در یک راستا افزایش پیدا میکند و در راستای عمود بر آن کوتاه میشود
پلیسهبُرrail shearواژههای مصوب فرهنگستانابزاری موتوری برای برداشتن زائدههای فلزی ناشی از جوشکاری ریل در محل درز ریل
ریلبندبُرtie saw, tie shearواژههای مصوب فرهنگستانماشینی برای کار در خط مجهز به تیغههای ارهمانند یا ابزار برش که با آن ریلبند را به سه بخش تقسیم میکنند تا بهآسانی بتوان آنها را از زیر خط بیرون کشید متـ . تراورسبُر