clubدیکشنری انگلیسی به فارسیباشگاه، انجمن، کانون، چماق، گرز، باتون، مجمع، خال گشنیز، خاج، عمود، چماق زدن، تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
مواد بزمیclub drugsواژههای مصوب فرهنگستانمواد اعتیادآور محرکی که معمولاً در برخی محفلهای شبانه عرضه و مصرف میشود
clubدیکشنری انگلیسی به فارسیباشگاه، انجمن، کانون، چماق، گرز، باتون، مجمع، خال گشنیز، خاج، عمود، چماق زدن، تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubدیکشنری انگلیسی به فارسیباشگاه، انجمن، کانون، چماق، گرز، باتون، مجمع، خال گشنیز، خاج، عمود، چماق زدن، تشکیل باشگاه یا انجمن دادن