کوبللغتنامه دهخداکوبل . [ ب َ ] (اِ) گلی است که آن را اکحوان گویند و معرب آن اقحوان است . (برهان ) (از آنندراج ). بابونه . (ناظم الاطباء). اقحوان یعنی بته ٔ بابونه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). الاقحوان ؛ کوبل . (السامی فی الاسامی از حاشیه ٔ برهان چ معین ). و رجوع به کوپل شود. || شکوفه و بها
cableدیکشنری انگلیسی به فارسیکابلی، کابل، تلگرام، ریسمان، طناب سیمی، طناب سیمی ضخیم، سیم تلگراف، شاه سیم، نوار فلزی، سیم کشی کردن، تلگراف کردن