compoundدیکشنری انگلیسی به فارسیترکیب، محوطه، جسم مرکب، بلور دوتایی، ترکیب کردن، امیختن، مخلوط کردن، مرکب، چند جزئی، لفظ مرکب
compoundsدیکشنری انگلیسی به فارسیترکیبات، ترکیب، محوطه، جسم مرکب، بلور دوتایی، ترکیب کردن، امیختن، مخلوط کردن
compoundsدیکشنری انگلیسی به فارسیترکیبات، ترکیب، محوطه، جسم مرکب، بلور دوتایی، ترکیب کردن، امیختن، مخلوط کردن