آتش متمرکز شده است
متمرکز شده، متمرکز کردن، تمرکز دادن، تغلیظ کردن
تمرکز می کند، متمرکز کردن، تمرکز دادن، تغلیظ کردن
تمرکز، متمرکز کردن، تمرکز دادن، تغلیظ کردن
کنسانتره گوجه فرنگی
تمرکز بر روی
پیش گرفت
بیش از حد متمرکز است
غیر متمرکز
deconcentrated