محدود است، مقید، مجبور
محدودیت، قید، اجبار، اضطرار، توقیف، فشار، گرفتاری
محدودیت ها، محدودیت، قید، اجبار، اضطرار، توقیف، فشار، گرفتاری
محدودیت
تکه تکه شده، گرد امدن، چروک شدن، جمع شدن
constringe، گرد امدن، چروک شدن، جمع شدن
constrained
bound, constrained
bound, constrained, under
constrained, hard pressed, tight
بدون محدودیت