correspondentsدیکشنری انگلیسی به فارسیخبرنگاران، خبرنگار، مخبر، مکاتب، مکاتبه کننده، طرف معامله، طرف مکاتبه
تصویر متناظرcorresponding imageواژههای مصوب فرهنگستانهر تصویری از یک شیء که با دیگر تصاویر همان شیء تناظر داشته باشد