رگههای متقاطعcrosscutting veinsواژههای مصوب فرهنگستانرگههایی جوان که رگههای قدیمیتر را قطع میکنند
عرضبُریcross-cutting/ crosscuttingواژههای مصوب فرهنگستانبرش اندامهای درخت بهصورت عرضی و به اندازههای موردنیاز
عرضبُریcross-cutting/ crosscuttingواژههای مصوب فرهنگستانبرش اندامهای درخت بهصورت عرضی و به اندازههای موردنیاز