خط کورdead-end siding, dead-end trackواژههای مصوب فرهنگستانخطی در ایستگاه راهآهن که از خط اصلی جدا شده و در پایان آن سپر انتهایی نصب شده است
بسپارش زودمرگdead-end polymerizationواژههای مصوب فرهنگستاننوعی بسپارش رادیکالی که آغازگر آن بسیار فعال است و مصرف آن سبب کاهش پیوستۀ آهنگ بسپارش و محدود شدن میزان تبدیل تکپار به بسپار میشود
بن بستدیکشنری فارسی به انگلیسیblind, court, cul-de-sac, dead end, dead-end, deadlock, impasse, logjam