دفع کردن، کم ارزش کردن، کسی را اگاه و هدایت کردن
شروع به کار، شروع بکار کردن
درخشان
اشکال زدایی
فرایند یافتن اِشکال و رفع آن در برنامه
عملیات شناسایی و برچیدن شنودافزار از محیط
اشکال زدایی، کم ارزش کردن، کسی را اگاه و هدایت کردن
انفجار
شکست خورده، کم ارزش کردن، کسی را اگاه و هدایت کردن
انحراف
debunk
debunk, reveal, tattle