هستة تغییرشکلیافتهdeformed nucleusواژههای مصوب فرهنگستانهستهای که توزیع بار آن در حالت پایه فاقد تقارن کروی است
لایهبندی چلیپایی دگرشکلشدهdeformed cross beddingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی لایهبندی چلیپایی که در آن پیشلایهها پیش از تهنشینی لایۀ بالایی به سمت پاییندست جریان برگشته یا خمیده شدهاند
هستة تغییرشکلیافتهdeformed nucleusواژههای مصوب فرهنگستانهستهای که توزیع بار آن در حالت پایه فاقد تقارن کروی است
لایهبندی چلیپایی دگرشکلشدهdeformed cross beddingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی لایهبندی چلیپایی که در آن پیشلایهها پیش از تهنشینی لایۀ بالایی به سمت پاییندست جریان برگشته یا خمیده شدهاند
معیوبدیکشنری فارسی به انگلیسیbad, bum, defective, deficient, deformed, hurt, imperfect, misshapen, unsound, vicious, wrong
ناقصدیکشنری فارسی به انگلیسیabortive, bum, defective, deficient, deformed, halfway, imperfect, inchoate, incomplete, incompletely, lean, malformed, misshapen, monstrous, odd, partial, ragged, scant, vicious, wanting
زشتدیکشنری فارسی به انگلیسیclumsy, deformed, discreditable, foul, graceless, grotesque, heinous, hideous, homely, improper, indecent, obscene, outrageous, plain, raffish, reprehensible, shocking, ugly, uncouth, unsavory, unsightly