departsدیکشنری انگلیسی به فارسیترک می کند، حرکت کردن، راهی شدن، روانه شدن، رخت بر بستن، عازم شدن، عزیمت کردن
dispartsدیکشنری انگلیسی به فارسیجدا می شود، شکافتن، منقسم کردن، جدا شدن، تقسیم شدن، هدف گیری کردن، جدا کردن
dispartدیکشنری انگلیسی به فارسیرها کن، شکافتن، منقسم کردن، جدا شدن، تقسیم شدن، هدف گیری کردن، جدا کردن