discordدیکشنری انگلیسی به فارسیاختلاف نظر، اختلاف، نفاق، نزاع، عدم توافق، دعوا، دوءیت، عدم هم اهنگی، نا سازگاری، ناجور بودن، ناسازگار بودن
ناملایمتdissonance, discordواژههای مصوب فرهنگستاناحساس ناپایداری و ناخوشایند ناشی از شنیدنِ دو یا چند صدا
وانهشdiscardواژههای مصوب فرهنگستانآخرین مرحله از فرایند رفتار/ روند رفتار که در آن دستساختهها کنار گذاشته میشوند
نرخ وانهشdiscard rateواژههای مصوب فرهنگستانمیزان متعارف رها کردن اشیای ناخواسته در یک گروه یا جامعة باستانی
discordsدیکشنری انگلیسی به فارسیاختلافات، اختلاف، نفاق، نزاع، عدم توافق، دعوا، دوءیت، عدم هم اهنگی، نا سازگاری، ناجور بودن، ناسازگار بودن
discordsدیکشنری انگلیسی به فارسیاختلافات، اختلاف، نفاق، نزاع، عدم توافق، دعوا، دوءیت، عدم هم اهنگی، نا سازگاری، ناجور بودن، ناسازگار بودن
ناملایمتdissonance, discordواژههای مصوب فرهنگستاناحساس ناپایداری و ناخوشایند ناشی از شنیدنِ دو یا چند صدا