disgorger
disgorge، استفراغ کردن، خالی کردن، ریختن
خجالت کشیدم، استفراغ کردن، خالی کردن، ریختن
تخلیه کننده
ناراحتی
وسیلهای که در آن بار خازنها را خالی میکنند