dominatesدیکشنری انگلیسی به فارسیغالب است، تسلط داشتن، چیره شدن، حکمفرما بودن، تفوق یافتن، غالب امدن بر
dominatedدیکشنری انگلیسی به فارسیتحت سلطه، تسلط داشتن، چیره شدن، حکمفرما بودن، تفوق یافتن، غالب امدن بر
راهبرد مغلوبdominated strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی که مستقل از بازی دیگر بازیگران، کمترین منفعت را به بازیگر برساند
راهبُرد اکیداًمغلوبstrictly dominated strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی که پاداش انتخاب آن در مقایسه با پاداش انتخاب هر گزینۀ دیگر همیشه کمتر باشد
راهبرد ضعیفمغلوبweakly dominated strategyواژههای مصوب فرهنگستانراهبردی که مستقل از بازی دیگر بازیگران، منفعتی هرچند کمتر از راهبرد ضعیفغالب به بازیگر برساند
predominatesدیکشنری انگلیسی به فارسیغالب است، مستولی شدن بر، قاطع بودن، نفوذ قاطع داشتن، مسلط بودن، چربیدن