حریم حفاظتconservation easementواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای از حریم ملک با کاربریهایی که با حفاظت درازمدت و ضوابط زیستمحیطی سازگار است
حریم حفاظتconservation easementواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای از حریم ملک با کاربریهایی که با حفاظت درازمدت و ضوابط زیستمحیطی سازگار است
مسکندیکشنری فارسی به انگلیسیabode, anodyne, deadening, domicile, easement, palliative, habitation, inn, sedative, lenitive, lodging, lodgment, painkiller, quarters, residence, rooms, soother, tenement, tranquilizer, tranquillizer, unction
حریم حفاظتconservation easementواژههای مصوب فرهنگستانمحدودهای از حریم ملک با کاربریهایی که با حفاظت درازمدت و ضوابط زیستمحیطی سازگار است