کلاهبرداری کرد، حاضر بجنگ شدن، تحت فشار شدید قرار دادن
سفینه، حاضر بجنگ شدن، تحت فشار شدید قرار دادن
مهاجم، حاضر بجنگ شدن، تحت فشار شدید قرار دادن
کادمیوم
بذله گویی
وزیبا
embattled
embattled, involved, slave
انحصاری
ضد ممانعت