گرفتار، ژولیده، مرکب
حالت درهم تنیده
گرفتار شدن، گیر انداختن، پیچیده کردن، اشفته کردن، گرفتار کردن
دخول، گیر انداختن، پیچیده کردن، اشفته کردن، گرفتار کردن
جذابیت
گرفتگی
رها کردن، از گیر در اوردن، باز کردن
unentangled
interentangled