جهش زمینمغناطیسیgeomagnetic jerkواژههای مصوب فرهنگستانتغییر ناگهانی در مشتق دوم زمانی میدان مغناطیسی ناشی از چشمههای درون زمین
حرکلغتنامه دهخداحرک . [ ح َ رِ ] (ع ص ) غلام ٌ حرک ؛ نوچه ٔ سبک تیزخاطر. (منتهی الارب ). جوان چست و زیرک .
حرقلغتنامه دهخداحرق . [ ح َ ] (ع مص ) سوزانیدن . سوزاندن . سوختن . سوزش . سوز. (دهار) : چه باک دارد با حرز حزم او عاقل که حرق و غرق پذیرد ز کار آتش و آب .به حرق و غرق تن و جان دشمنت بادندترا بطبع مطیع و مسخر آتش و آب . مسعودسعد.</
حالت کُناییergative case, ergativeواژههای مصوب فرهنگستانحالت دستوری فاعلِ فعلهای متعدی در زبانهای کُنایی ـ مطلق (ergative-absolutive) متـ . کُنایی
ergotismدیکشنری انگلیسی به فارسیergotism، مباحثهمنطقی، مسمومیت حاصله از خوردن سگاله، مرض قارچی برخی گیاهان دراثرسگاله
ergotismدیکشنری انگلیسی به فارسیergotism، مباحثهمنطقی، مسمومیت حاصله از خوردن سگاله، مرض قارچی برخی گیاهان دراثرسگاله