exactدیکشنری انگلیسی به فارسیدقیق، بزور مطالبه کردن، بزور گرفتن، تحمیل کردن بر، صحیح، درست، کامل، عینی
ابعاد دقیقdead size, dead measure, exact size, exact measureواژههای مصوب فرهنگستانابعاد اندازهگیریشده و درست چوب در هر مرحله از تبدیل و فراوری