انجام عملی، عمل انجام شده
جشن، ضیافت، عید، مهمانی، جشن گرفتن، عیاشی کردن
فاطمه
ادیان، ایمان، دین، اعتقاد، مذهب، باور، اعتماد، عقیده، کیش، پیمان
جسارت، نوعی سگ کوچک
شاهکارهای، شاهکار، کار برجسته، فتح نمایان، کار بزرگ
fait accompli
fait accompli, irrecoverable, irreversible
direct, dead, fait accompli
parfait
هوادار