میدان دیدfield of viewواژههای مصوب فرهنگستانناحیهای از آسمان که در معرض دید تلسکوپ یا هر آشکارساز متصل به آن قرار میگیرد
خانک تفکیک زمینیground resolution cellواژههای مصوب فرهنگستانمکانی بر روی زمین که تحت پوشش میدان دید آنی (instantaneous field of view) آشکارساز قرار دارد
fieldدیکشنری انگلیسی به فارسیرشته، میدان، مزرعه، زمین، عرصه، صحرا، کشتزار، دشت، پهنه، دایره، مرغزار، بمیدان یا صحرا رفتن