مناسب
fettles، یونجه، حال، حالت، نظم و ترتیب، درست کردن، رفو کردن، اراستن
ناپایدار
fettled، درست کردن، رفو کردن، اراستن
بی اعتمادی، بی وفا، بی ایمان، گول زن
چنگال
fitly
fitly, well-timed
apropos, fitly, opportune