flipدیکشنری انگلیسی به فارسیتلنگر، ضربت سبک وناگهانی، از خود بیخود شدن، تلنگر زدن، گستاخ، جسور، پر رو
flip-flopدیکشنری انگلیسی به فارسیفلیپ فلاپ، حرکت تند پرنده و هواپیما، چرخ فلک، الاکلنگ، با صدای چلپ چلوپ
فرایند واگردUmklapp process, U-process, flip-over processواژههای مصوب فرهنگستانفرایند برخورد فوتونها که در آن شبهتکانه پایسته نمیماند
flipدیکشنری انگلیسی به فارسیتلنگر، ضربت سبک وناگهانی، از خود بیخود شدن، تلنگر زدن، گستاخ، جسور، پر رو
flipدیکشنری انگلیسی به فارسیتلنگر، ضربت سبک وناگهانی، از خود بیخود شدن، تلنگر زدن، گستاخ، جسور، پر رو