floorsدیکشنری انگلیسی به فارسیطبقه، کف، بستر، کف زمین، اشکوب، فرش، کف اطاق، بزمین زدن، شکست دادن، کف سازی کردن، فرش کردن
fliersدیکشنری انگلیسی به فارسیهواپیما، در حال پرواز، اگهی روی کاغذ کوچک، پروانه موتور، پره اسیاب، گردونه تیزرو