جنگلforestواژههای مصوب فرهنگستانپهنهای کموبیش وسیع متشکل از درخت و درختچه و گیاهان علفی و خَشَبی و جانوران
forestallدیکشنری انگلیسی به فارسیجلوگیری کنید، کمین، کمینگاه، پیش گویی کردن، پیش افتادن، پیش دستی کردن بر، پیش جستن بر، سبقت جستن
فراوردههای غیرچوبی جنگلnontimber forest productsواژههای مصوب فرهنگستانتمام فراوردههای جنگل بهغیراز فراوردههای چوبی، شامل صمغ، روغن، برگ، پوست درختان، قارچ و دیگر گیاهان متـ . فراوردههای خاص جنگل special forest products
جنگل بکرvirgin forestواژههای مصوب فرهنگستانجنگلی که بهصورت طبیعی ایجاد و تکامل یافته و انسان هیچگونه دخالتی در آن نکرده باشد