جِرمگرفتگیfoulingواژههای مصوب فرهنگستان[خوردگی، شیمی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] نشست و تجمع ذرات بر سطوح تبادلگر گرما [خوردگی، مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] چسبیدن جانداران دریایی به بدنۀ شناور
نشانۀ ایمنگاهfouling mark, fouling pointواژههای مصوب فرهنگستاننقطهای بین یک جفت خط آهن همگرا برای نشان دادن احتمال برخورد دو وسیله بعد از نقطۀ مزبور
زبانۀ ایمنگاهfouling barواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای که بهصورت مکانیکی و در نتیجۀ برخورد با بال چرخ قطار عمل میکند
جرمگرفتگی غشاmembrane foulingواژههای مصوب فرهنگستانجمع شدن مواد در سطح غشا یا در بین منافذ آن بهطوریکه باعث کاهش شار عبوری از غشا و تضعیف عملکرد سامانه شود
فضای ایمنگاهfouling spaceواژههای مصوب فرهنگستانسطح داخلی دوراهه در نزدیکی ایمنگاه که در آنجا در هنگام فعالیت کارگران نیاز به تمهیدات ایمنی خاصی است
درشتجِرمگرفتگیmacrofoulingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زیجِرمگرفتگی که در آن تودهای از جانداران مختلف بر روی سطح جمع میشود
ریزجِرمگرفتگیmicrofoulingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی زیجِرمگرفتگی که در آن زیلایه بر روی سطح تشکیل میشود
زیجِرمگرفتگیbiofouling, biological foulingواژههای مصوب فرهنگستانتجمع ریزاندامگانها یا جلبکها یا حیوانات بر سطوح خیس متـ . زیستجِرمگرفتگی
جرمگرفتگی غشاmembrane foulingواژههای مصوب فرهنگستانجمع شدن مواد در سطح غشا یا در بین منافذ آن بهطوریکه باعث کاهش شار عبوری از غشا و تضعیف عملکرد سامانه شود