fulfillدیکشنری انگلیسی به فارسیتحقق یابد، انجام دادن، براوردن، عملی کردن، تکمیل کردن، تمام کردن، واقعیت دادن
fulfilledدیکشنری انگلیسی به فارسیبرآورده شد، انجام دادن، براوردن، عملی کردن، تکمیل کردن، تمام کردن، واقعیت دادن
fulfillsدیکشنری انگلیسی به فارسیبرآورده می شود، انجام دادن، براوردن، عملی کردن، تکمیل کردن، تمام کردن، واقعیت دادن
fulfilledدیکشنری انگلیسی به فارسیبرآورده شد، انجام دادن، براوردن، عملی کردن، تکمیل کردن، تمام کردن، واقعیت دادن
fulfillsدیکشنری انگلیسی به فارسیبرآورده می شود، انجام دادن، براوردن، عملی کردن، تکمیل کردن، تمام کردن، واقعیت دادن