fullestدیکشنری انگلیسی به فارسیکاملترین، کامل، پر، تمام، مملو، انباشته، سیر، لبریز، مطلق، مفصل، رسیده، بالغ، اکنده
vilestدیکشنری انگلیسی به فارسیخوشگله، بد اخلاق، زننده، پست، فرومایه، فاسد، دون، بدطینت، شرم اور، بدصفت، خسیس
fouledدیکشنری انگلیسی به فارسیفرو ریخته، لکه دار کردن، نارو زدن، بهم خوردن، گیر کردن، ناپاک کردن، گوریده کردن، چرک شدن