گاروبیل، اغتشاش، اشفتگی، جنجال، مشاجره
گلابی
حربول . [ ] (اِخ ) موضعی به شمال موصل .
ارادتمند
حساب
جبل حربول . [ ج َ ب َ ل ِ ؟ ] (اِخ ) شمال موصل .
گاروبیل ها، اغتشاش، اشفتگی، جنجال، مشاجره