جتjetواژههای مصوب فرهنگستانبادهای نسبتاً قوی متمرکز در یک جریان باریک در جوّ متـ . جریان جتی jet stream
لباسدیکشنری فارسی به انگلیسیaccouterments, accoutrements, apparel, attire, clothes, clothing, costume, dress, garment, get-up, guise, raiment, rig, suit, thing, toilet, toilette, wear
getدیکشنری انگلیسی به فارسیگرفتن، زایش، تولد، رسیدن، زدن، بدست اوردن، فراهم کردن، کسب کردن، تهیه کردن، فهمیدن، حاصل کردن، تحصیل کردن، ربودن، تصرف کردن