پهنورلغتنامه دهخداپهنور. [ پ َ ](اِ) چیزی چون دستنبو. (انجمن آرا). چیزی چون دستنبوی که بتازی حنظل گویند و قثاء النعام . (آنندراج ) (برهان ). || پهی که خرزهره باشد. (برهان ).
حنائرلغتنامه دهخداحنائر. [ ح َ ءِ ] (ع اِ) ج ِ حنیره . کنگره ٔ طاق و کمان یا کمان بی زه و کمانچه ٔ پنبه زدن زنان . (منتهی الارب ) (آنندراج ).