grillدیکشنری انگلیسی به فارسیکوره، سیخ، گوشت کباب کن، سیخ شبکه ای، بریان کردن، پختن، بریان شدن، روی سیخ یا انبر کباب کردن
جلوپنجرهgrille/ grill, radiator grilleواژههای مصوب فرهنگستانپنجرهای مشبک در جلوی رادیاتور خودرو که برای خنک کردن آب رادیاتور، هوا را به داخل محفظۀ موتور هدایت میکند
قاب جلوپنجرهradiator grille surround, grill surroundواژههای مصوب فرهنگستانقابی فلزی که جلوپنجره در آن قرار میگیرد و غالباً به صفحۀ جلوی بدنۀ خودرو متصل است
جلوپنجرهgrille/ grill, radiator grilleواژههای مصوب فرهنگستانپنجرهای مشبک در جلوی رادیاتور خودرو که برای خنک کردن آب رادیاتور، هوا را به داخل محفظۀ موتور هدایت میکند