highدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، جای مرتفع، زیاد، عالی، بلند، مرتفع، گزاف، بلند پایه، رفیع، متعال، علوی، عالی مقام، با صدای بلند، خشن، رشید، وافرگران، علی، تند زیاد، با صدای زیر، بو گرفته، اندکی فاسد، عالیجناب، خوشحال، علیه
فیزیک ذراتparticle physics, high-energy physicsواژههای مصوب فرهنگستانشاخهای از فیزیک که به بررسی خواص ذرات زیراتمی، بهخصوص به ذرات ناپایداری میپردازد که در شتابدهندههای ذرات یافت میشوند
اتاقک رانشdrift chamberواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آشکارساز ذره که در آزمایشهای فیزیک انرژیبالا (high-energy physics) برای ثبت مسیرهای ذرات باردار به کار میرود
highدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، جای مرتفع، زیاد، عالی، بلند، مرتفع، گزاف، بلند پایه، رفیع، متعال، علوی، عالی مقام، با صدای بلند، خشن، رشید، وافرگران، علی، تند زیاد، با صدای زیر، بو گرفته، اندکی فاسد، عالیجناب، خوشحال، علیه
highدیکشنری انگلیسی به فارسیبالا، جای مرتفع، زیاد، عالی، بلند، مرتفع، گزاف، بلند پایه، رفیع، متعال، علوی، عالی مقام، با صدای بلند، خشن، رشید، وافرگران، علی، تند زیاد، با صدای زیر، بو گرفته، اندکی فاسد، عالیجناب، خوشحال، علیه