jiggersدیکشنری انگلیسی به فارسیجیگرز، گاری تک اسبه، طناب قرقره، بادبان کوچک، یکجور کرجی کوچک، رقاص، رامشگر، ماشین نم مالی، جرثقیل ابی، درشکه یک اسبه، خیمه شب باز
hungersدیکشنری انگلیسی به فارسیگرسنگی، اشتیاق، قحطی، گرسنگی دادن، گرسنه کردن، گرسنه شدن، اشتیاق داشتن