hollowدیکشنری انگلیسی به فارسیتوخالی، حفره، گودی، چاله، کاواک، گود شدن، خالی کردن، خالی، پوچ، تهی، میان تهی، پوک، مجوف، مقعر، خشک، گودافتاده، بی حقیقت، غیر صمیمی
بادکَندblowout 1, deflation hollowواژههای مصوب فرهنگستانهرنوع چال ناوهمانند یا نعلبکیمانند که با فرسایش باد بر روی تَلماسهها یا نهشتههای ماسهای به وجود میآید