hollowestدیکشنری انگلیسی به فارسیتوخالی، خالی، پوچ، تهی، میان تهی، پوک، مجوف، مقعر، خشک، گودافتاده، بی حقیقت، غیر صمیمی
ولاشدلغتنامه دهخداولاشد. [ وَ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اندرود بخش مرکزی شهرستان ساری . سکنه ٔ آن 105 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
ولاشدلغتنامه دهخداولاشد. [ وَ ش ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره طغان بخش بهشهر شهرستان ساری . سکنه ٔ آن 360 تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
پولوستلغتنامه دهخداپولوست . (اِخ ) نام طایفه ای که در گذشته در حوالی بحر خزر سکنی داشته اند. (التدوین ).