imaginationدیکشنری انگلیسی به فارسیخیال پردازی، تخیل، تصور، خیال، ابتکار، فانتزی، انگاشت، تو هم، پنداره
تخیل بازتولیدیreproductive imaginationواژههای مصوب فرهنگستاننوع غیرخلاق تخیل که در آن تصاویر برمبنای الگوهای تجربهشدۀ پیشین به وجود میآید
تخیل خلاقcreative imaginationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن عناصر ناخودآگاه نهفته با افکار آگاهانه برای ایجاد تصورات و افکار جدید سازماندهی میشوند
تخیل فعالactive imaginationواژههای مصوب فرهنگستانشکلی از تخیل که در آن افراد خیالات واهی خود را بهنحوی هدفمند به کار میاندازند و پیگیری میکنند
تخیل بازتولیدیreproductive imaginationواژههای مصوب فرهنگستاننوع غیرخلاق تخیل که در آن تصاویر برمبنای الگوهای تجربهشدۀ پیشین به وجود میآید
تخیل خلاقcreative imaginationواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن عناصر ناخودآگاه نهفته با افکار آگاهانه برای ایجاد تصورات و افکار جدید سازماندهی میشوند
تخیل فعالactive imaginationواژههای مصوب فرهنگستانشکلی از تخیل که در آن افراد خیالات واهی خود را بهنحوی هدفمند به کار میاندازند و پیگیری میکنند