25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
inflict
اوقع
jab
jabs
whacks
swat
بیشتر بدانید
wastages
trenchermaking
equilibrations
gallops
ساهه
datums
جستوجوی دقیق
inflicted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعمال شده، ضربت وارد اوردن، تحمیل کردن، ضربت زدن
جستوجوی متن
انجام شده توسط خود شخص
دیکشنری فارسی به انگلیسی
self-inflicted
خودکرده
دیکشنری فارسی به انگلیسی
self-inflicted
جستوجوی همقافیه
uninflicted
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون نقص