گسترش دوراُفت بهخطinline offset spread, inline offsetواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آرایش لرزهای که در آن چشمه از نزدیکترین گیرندۀ فعال به مقدار قابل توجهی در امتداد خط گسترش دور شده باشد
آرایۀ لرزهیاب بهخطinline geophone arrayواژههای مصوب فرهنگستاننوعی آرایۀ لرزهیاب که در آن همۀ لرزهیابها در امتداد خط لرزهنگاری هستند
بهخطin-line, inline directionواژههای مصوب فرهنگستانراستای موازی با خطوط گیرنده در لرزهنگاری سهبعدی
غلتش بهخطinline roll, crossline directionواژههای مصوب فرهنگستانجابهجایی باریکه در راستای موازی با خطوط گیرنده
بافۀ برق قطارelectric trainlineواژههای مصوب فرهنگستانبافهای سراسری بین واگنها که با اتصالات الکتریکی، توان برق یا نشانک فرمان را از واگنی به واگن دیگر منتقل میکند متـ . کابل برق قطار