درونی، داخلی، باطنی، تویی، روحی، خودمانی
ارزیابی
حلقه داخلی
لوله ی داخلی، لاستیک تویی اتومبیل و غیره
مغولستان داخلی
محصول داخلی
درونی ترین، درونی، داخلی ترین، میانی، در اعماق
درونی، دارای پی کردن، پی دادن
غرق می شود، دارای پی کردن، پی دادن
عجله کن، دارای پی کردن، پی دادن
عمیقا
inner
inner man
inner, inside
inner tube
برنده جایزه
نازکتر، رقیق کننده، کم کننده، کم پشت تر
نجیب زاده
بعد از شام
برنده مدال