25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
inurned
inurn
inurns
bury
inhumed
inhumes
بیشتر بدانید
علی بغدادی
Latin Quarter
whinnel
آذیش
پاسخ 1
loved
جستوجوی دقیق
inurning
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سوزش، در ظرف نگاهداشتن، در خاکدان ریختن، بخاک سپردن